بنامیزد به چشم من چنانی


بنامیزد به چشم من چنانی

که نیکوتر ز ماه آسمانی
که نیکوتر ز ماه آسمانی
اگر چون دیده ودل بودیم دی
اگر چون دیده ودل بودیم دی
بیا کامروز چون جان جهانی
بیا کامروز چون جان جهانی
به یک دل وصلت ارزانم برآمد
به یک دل وصلت ارزانم برآمد
چه می گویم به صد جان رایگانی
چه می گویم به صد جان رایگانی
اگر با من نیی بی تو نیم من
اگر با من نیی بی تو نیم من
عجب هم در میان هم بر کرانی
عجب هم در میان هم بر کرانی
خیالت رنجه گردد گه گه آخر
خیالت رنجه گردد گه گه آخر
تو نیز این ماه گر خواهی توانی
تو نیز این ماه گر خواهی توانی
ترا بر من به دل باشد که یارم
ترا بر من به دل باشد که یارم
مرا از تو گذر نبود که جانی
مرا از تو گذر نبود که جانی
من از تو روی برگشتن ندانم
من از تو روی برگشتن ندانم
تو گر برگردی از من آن تو دانی
تو گر برگردی از من آن تو دانی